جند المهدی

ترویج مباحث قرآنی ، اخلاقی ، اجتماعی و بصیرتی

جند المهدی

ترویج مباحث قرآنی ، اخلاقی ، اجتماعی و بصیرتی

جند المهدی

گرچه من سرباز هیچ و ساده ام

سرخوشم مهدی بود فرمانده ام

گرچه شد فرمانده ام غایب ولی

دل خوشم بر نایبش سیدعلی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

آخرین مطالب

۳ مطلب با موضوع «دفاع مقدس» ثبت شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۵ ، ۰۴:۲۸
محمد غفاری

بعد از کمی صحبت ابراهیم گفت: حاجی من فردا ان شا الله عازم گیلان غرب هستم و کاغذی را به پیرمرد داد و گفت برای بچه ها احتیاج به تعداد زیادی چفیه داریم.

به گزارش افکارنیوز، واخر سال ۶۰ بود و ابراهیم به مرخصی آمده بود. با او رفتیم بازار ؛ از چند دالان و مغازه رد شدیم تا به مغازه مورد نظر ابراهیم رسیدیم.

مغازه بزرگی بود.

پیرمرد صاحب مغازه و شاگردش با ابراهیم روبوسی کردند ؛ مشخص بود قبلا همدیگر را می شناسند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۴ ، ۱۶:۲۴
محمد غفاری

شما تاب دیدن این 8 دقیقه را دارید؟!

خادم الشهدا؛ ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روى تخت رسید.

خادم الشهدا؛ ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روى تخت رسید.

نگاه ها همه بر روی پرده سینما بود.

اکران فیلم شروع شد، شروع فیلم، تصویری از سقف یک اتاق بود.

دو دقیقه بعد همچنان سقف اتاق…سه،چهار، پنج……..،

هشت دقیقه اول فیلم فقط سقف اتاق!

صدای همه در آمد.

اغلب حاضران سینما را ترک کردند!

ناگهان دوربین حرکت کرد و آمد پایین و به جانباز قطع نخاع خوابیده روى تخت رسید.

در آخر زیرنویس شد؛ این تنها ۸ دقیقه از زندگى این جانباز بود…!!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۳ ، ۱۷:۳۴
محمد غفاری