جند المهدی

ترویج مباحث قرآنی ، اخلاقی ، اجتماعی و بصیرتی

جند المهدی

ترویج مباحث قرآنی ، اخلاقی ، اجتماعی و بصیرتی

جند المهدی

گرچه من سرباز هیچ و ساده ام

سرخوشم مهدی بود فرمانده ام

گرچه شد فرمانده ام غایب ولی

دل خوشم بر نایبش سیدعلی

تبلیغات
Blog.ir بلاگ، رسانه متخصصین و اهل قلم، استفاده آسان از امکانات وبلاگ نویسی حرفه‌ای، در محیطی نوین، امن و پایدار bayanbox.ir صندوق بیان - تجربه‌ای متفاوت در نشر و نگهداری فایل‌ها، ۳ گیگا بایت فضای پیشرفته رایگان Bayan.ir - بیان، پیشرو در فناوری‌های فضای مجازی ایران
نویسندگان
طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات

شنبه, ۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۰۷ ق.ظ

۰

 

قارون یکی از عابدترین و انقلابی ترین افراد قوم  بنی اسرائیل بود که اکثراً سخت مشغول عبادت بود و در انقلاب حضرت موسی (ع) و قوم بنی اسرائیل علیه فرعون یکی از فعال ترین و عابدترین اشخاص بود  و پسر عموی یا پسر خاله  حضرت موسی(علیه السلام) بود.

    خلاصه ی داستان قارون، با توجه به آیات قرآن، از این قرار است که او شخص زیباروی از بنی اسرائیل بود و در بیابان به سر می برد و از علم کیمیاگری بهره داشت و از این راه گنجی فراوان اندوخته بود و به شدت به حضرت موسی(علیه السلام) رشک می برد؛ از این رو به زن بدکاره ای پول داد و او را وادار کرد تا شهادت بدهد که حضرت موسی(علیه السلام) او را به رفتار پرخطر مجبور کرده است، سپس نزد حضرت موسی

(علیه السلام) آمد و گفت: بنی اسرائیل را جمع کن و دستور پروردگارت را برای آن ها بازگو! حضرت موسی(علیه السلام)مردم را جمع کرد و احکام خداوند را برای آن ها بیان نمود، وقتی که حکم زنا را بیان می کرد، بنی اسرائیل گفتند: حتی اگر زناکار تو باشی، همین حکم جاری می شود؟

    حضرت موسی(علیه السلام) فرمود: آری! بنی اسرائیل گفتند: تو زنا کرده ای! حضرت موسی(علیه السلام) با تعجب گفت: من؟!

    گفتند: آری! آن گاه از آن زن بدکاره خواستند تا شهادت بدهد. حضرت موسی به او فرمود: تو را به خدا قسم می دهم که جز سخن راست نگویی! آن زن گفت: حال که مرا قسم دادی، راست می گویم، و اینک شهادت می دهم که تو بی گناه و فرستاده ی خداوند هستی!

    حضرت موسی(علیه السلام) به سجده افتاد و در سجده به شدّت گریه کرد؛ وحی آمد: چه چیزی تو را به گریه انداخته است؟

    ما زمین را به فرمان تو در آورده ایم، هرچه می خواهی امر کن!

    حضرت موسی(علیه السلام) سر از سجده برداشت و فرمود: ای زمین آن ها را در کام خود فرو بر! ناگهان زمین شکافته شد و در حالی که فریاد می زدند: یا موسی! یا موسی! ... همگی هلاک شدند.[1]

    قرآن درباره ی قارون می فرماید:

    (إِنَّ قارُونَ کانَ مِنْ قَوْمِ مُوسی فَبَغی عَلَیْهِمْ وَ آتَیْناهُ مِنَ الْکُنُوزِ ما إِنَّ مَفاتِحَهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَةِ أُولِی الْقُوَّةِ إِذْ قالَ لَهُ قَوْمُهُ لا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحِینَ)؛[2]

    قارون از قوم موسی بود و بر آنان ستم کرد؛ ما گنج هایی به او داده بودیم که کلید انبارهای او را گروهی نیرومند[3] حمل می کردند.

    هنگامی که قومش به او گفتند: شادی مکن که خدا شادی کنندگان مغرور را دوست ندارد.»

    قرآن در ادامه می فرماید:

    (قالَ إِنَّما أُوتِیتُهُ عَلی عِلْم عِنْدِی... فَخَرَجَ عَلی قَوْمِهِ فِی زِینَتِهِ قالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیاةَ الدُّنْیا یا لَیْتَ لَنا مِثْلَ ما أُوتِی قارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظّ عَظِیم وَ قالَ الَّذِینَ أُوتُوا الْعِلْمَ وَیْلَکُمْ ثَوابُ اللَّهِ خَیْرٌ لِمَنْ آمَنَ وَ عَمِلَ صالِحاً)[4]

    قارون می پنداشت به دلیل علم و دانش و حسن تدبیر او، دارایی اش زیاد شده است.

    وقتی خود را با زیورآالات تزیین کرده بود، در اجتماع مردم حاضر شد. کسانی که اهل دنیا بودند گفتند: ای کاش ما هم مانند قارون ثروتمند بودیم! سعادت و نصیب او بسیار زیاد است.

    کسانی که دانا بودند، گفتند: وای بر شما! ثواب آخرت برای کسی که ایمان بیاورد وعمل نیکو انجام دهد، بهتر است.

    حضرت امام صادق(علیه السلام) از پیامبر گرامی اسلام(صلی الله علیه وآله) روایت کرده اند:

    هر کس لباسی بپوشد و در آن، تکبّر و خودخواهی کند، خداوند او را در جهنم با قارون همنشین خواهد کرد؛ چون قارون اولین کسی بود که چنین کرد.[5]

    نکته های آموزنده

    قارون، سمبل ثروتمند متکبر است واز سرگذشت او می آموزیم:

    1. تحصیل علم و رسیدن به مراتب عالی علمی، بسیار ارزشمند و عالِم از مقامی بلند برخوردار است؛ ولی اگر به کبر و غرور و حسد گرفتار شود، از بلندای عزّت سقوط خواهد کرد و خود و اطرافیانش را به هلاکت خواهد رساند؛

    2. همه چیز از خداوند متعال است و در هر مقام و مرتبه ای، باید شکرگزار او بود و سرچشمه ی شکرگزاری، تواضع است، در غیر این صورت، تکبّر و خودخواهی به زودی به ذلّت و خواری تبدیل خواهد شد؛

    3. اگر انسان بی ایمان باشد و نیکوکاری نکند، تمام گنج های زمین به حال او نفعی ندارد و توانمندی های مادی زودگذر و ناپایدار است.

    4. هیچ گاه عمل نیک را نباید کوچک شمرد، حتی اگر از گنهکار باشد؛ چنانچه راستگویی یک بدکاره به نجات انسانی بزرگ انجامید.[1] . تاریخ مدینه دمشق، ج61، ص94؛ بحارالانوار،ج13، ص250؛ تفسیر المیزان، ج16، ص84.

    [2] . قصص، 76.

    [3] . مفسران تعداد این گروه را بین سه نفر تا چهل نفر ذکر کرده اند.

    [4] . قصص،78 ـ 80؛ تفسیر قمی، ج2، ص144.

    [5] . وسائل الشیعه، ج3، ص 368.

 

    از امام صادق علیه السلام روایت است که :

    به خدا سوگند نزد ما سرى از اسرار و علمى از علوم خداوند هست ، به خدا سوگند که فرشته مقرب و پیامبر مرسل و مؤمنى که خداوند دل او را براى ایمان آزموده باشد نیزتاب تحمل آن را ندارند. ...

    ( کافى ) ج 1، ص 402.

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۴/۰۶
محمد غفاری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی